در عصر دیجیتال، فناوری نه‌تنها بستر پیشرفت و توسعه است، بلکه می‌تواند ابزار سرکوب و کنترل نیز باشد؛ پدیده‌ای که در ایران امروز به‌وضوح دیده می‌شود. درحالی‌که انتظار می‌رفت اینترنت و ابزارهای نوین ارتباطی درهای تازه‌ای را به روی آزادی بیان و توسعه فرهنگی بگشایند، اما در ایران این فناوری‌ها عمدتاً در جهت مهار جامعه مدنی، کنترل افکار عمومی و گسترش سانسور دیجیتال به کار گرفته شده‌اند. این گزارش به بررسی چگونگی درهم‌تنیدگی سیاست‌های سانسور فرهنگی با فناوری در ایران می‌پردازد.

فیلترینگ هوشمند و قطع دسترسی: فناوری در خط مقدم مهار اطلاعات

کی از مهم‌ترین مصادیق پیوند فناوری با سرکوب فرهنگی در ایران، توسعه گسترده و هدفمند سیستم‌های فیلترینگ است. دولت جمهوری اسلامی از اواسط دهه ۸۰ شمسی، پروژه‌ای موسوم به «فیلترینگ هوشمند» را کلید زد که هدف آن کنترل دسترسی کاربران به اطلاعات بدون قطع کامل اینترنت بود. با این روش، کاربران بدون آنکه متوجه شوند، تنها به بخشی از اینترنت جهانی دسترسی دارند؛ آن بخشی که از دید حکومت «مجاز» تلقی می‌شود.

فیلتر شدن سایت‌های خبری مستقل، شبکه‌های اجتماعی مانند توییتر، یوتیوب، فیسبوک و اخیراً واتس‌اپ و اینستاگرام، تنها بخشی از این سیاست‌هاست. علاوه بر این، استفاده گسترده از DPI (بررسی عمیق بسته‌ها) و مسدودسازی VPN‌ها باعث شده که کاربران عملاً تحت محاصره دیجیتال قرار گیرند. این روند نه‌تنها آزادی اطلاع‌رسانی را مختل می‌کند بلکه فرهنگ گفت‌وگو و دسترسی به روایت‌های متفاوت را نیز نابود می‌سازد.

سانسور دیجیتال در شبکه‌های اجتماعی: حذف روایت‌ها و ساختن واقعیت رسمی

رسانه‌های اجتماعی در بسیاری از کشورها به بستری برای شکل‌گیری جنبش‌های فرهنگی و اجتماعی بدل شده‌اند. اما در ایران، این پلتفرم‌ها به‌واسطه نظارت شدید و همکاری برخی پلتفرم‌ها با نهادهای حکومتی، به عرصه حذف روایت‌های مستقل تبدیل شده‌اند. در جریان اعتراضات سراسری در سال‌های اخیر، بارها گزارش شده که پست‌های کاربران درباره سرکوب، بازداشت‌ها یا کشته‌شدگان حذف شده‌اند یا حساب‌های آنان تعلیق شده‌اند.

در چارچوب سانسور دیجیتال، روایت‌های مستقل به‌شکل سیستماتیک حذف می‌شوند و محتوای همسو با سیاست رسمی بیشتر دیده می‌شود. از سوی دیگر، ارتش سایبری ایران با ایجاد هزاران حساب جعلی در توییتر، اینستاگرام و تلگرام سعی در هدایت گفتمان عمومی، بی‌اعتبارسازی مخالفان و تزریق روایت رسمی دارد. این روند، فضای مجازی را از بستری برای آزادی فرهنگی به ابزاری برای مهندسی فرهنگی بدل کرده است.

مطالعه بيشتر : 5 مقاصد گردشگری برتر در ایران؛ تلفیقی از افسانه، تاریخ و طبیعت

سانسور دیجیتال در حوزه آموزش و هنر: آینده‌ای تاریک برای فرهنگ مستقل

حضور فناوری در حوزه آموزش و هنر نیز به‌جای توانمندسازی، به عامل محدودکننده بدل شده است. پلتفرم‌های آموزشی در ایران تحت نظارت شدید هستند و محتوای تولیدشده باید با معیارهای رسمی تطابق داشته باشد. بسیاری از دروس علوم انسانی، فلسفه، هنر و ادبیات با سانسور شدید روبه‌رو هستند و اساتیدی که رویکردی انتقادی دارند از تدریس محروم می‌شوند.

در حوزه هنر نیز، ابزارهای دیجیتال مانند هوش مصنوعی، فیلترینگ و الگوریتم‌های نظارتی برای حذف آثار هنری «نامطلوب» یا حتی کنترل تولیدات هنری استفاده می‌شوند. این وضعیت نه‌تنها خلاقیت هنری را محدود می‌کند، بلکه آینده فرهنگ مستقل ایران را نیز به خطر می‌اندازد. در این میان، سانسور دیجیتال ابزاری است که برای شکل‌دهی به فرهنگ رسمی و حذف صدای هنرمندان مستقل به‌کار گرفته می‌شود.

آنچه در ایران در حال وقوع است، نه‌فقط سانسور اطلاعات، بلکه شکل‌گیری یک نظام کنترل فرهنگی دیجیتال است؛ نظامی که با بهره‌گیری از پیشرفته‌ترین فناوری‌ها، آزادی فکر، بیان و خلاقیت را هدف گرفته است. در چنین فضایی، دفاع از حق دسترسی آزاد به اطلاعات و مقابله با سانسور دیجیتال، ضرورتی است که نمی‌توان از آن چشم پوشید.

Exit mobile version