در گوشههایی آرام از آلمان، جلساتی برپا میشود که زندگی شرکتکنندگان را دگرگون میکند؛ نجواهایی به فارسی، اشک و لبخند… اما راز این تأثیر چیست؟
وقتی زخمها به زبان مادری سخن میگویند
در برلین، گروهی از مردان و زنان در دایرهای کوچک دور هم جمع میشوند تا داستانهای غربت را به زبانی بگویند که آنها را به خودِ واقعیشان بازمیگرداند.
این نشستها فقط مشاورهی روانی نیستند، بلکه آیینی انسانی برای تولد دوبارهی امیدند.
شگفتی آنجاست که سازمانهای بزرگی مانند Caritas و Diakonie این جلسات را ویژهی فارسیزبانان برگزار میکنند، با روانشناسانی که زبان و فرهنگشان را درک میکنند.
کلارا. م، مشاور آلمانی میگوید:
«وقتی کسی به زبان مادریاش حرف میزند، دیوارها فرو میریزند. دردش واقعی میشود و درمان آغاز میگردد.»
این نشستها پناهگاهی شدهاند برای کسانی که پس از مهاجرت، میان اندوه و دلتنگی گم شدهاند.
انجمنهای فرهنگی ایرانی؛ درمان از مسیر هنر و زبان
در شهرهایی چون مونیخ و هامبورگ، انجمنهای ایرانی جلسات فرهنگی هفتگی برگزار میکنند؛ شب شعر، کنسرتهای کوچک و نمایش فیلمهای کوتاه.
اینجا شرکتکنندگان فقط به دنبال سرگرمی نیستند، بلکه به دنبال حس تعلقاند.
در یکی از این نشستها، اشعار حافظ خوانده میشود و سپس حاضران دربارهی «بازگشت به خویشتن» در غربت گفتوگو میکنند.
یکی از شرکتکنندگان میگوید:
«وقتی به فارسی میخندم، احساس میکنم هنوز همان آدمم، حتی اگر کیلومترها دور باشم.»
مهاجران ایرانی میان درمان و دلتنگی
بر اساس پژوهشهای آلمانی، مهاجران ایرانی از جمله آسیبپذیرترین گروهها در برابر افسردگی و اضطراباند؛ نتیجهی دوری، فقدان فرهنگی و خاطرات تلخ مهاجرت.
اما چالش بزرگتر، بیان احساسات در جلسات درمانی معمولی است، چون زبان و فرهنگ تفاوت دارد.
به همین دلیل، جلسات رواندرمانی به زبان فارسی راهی مؤثر شدهاند که میان درمان علمی و گرمای فرهنگی پل میزنند.
لیلا. ت، زنی ایرانی در دوسلدورف، میگوید:
«پیشِ روانپزشک آلمانی نمیرفتم چون نمیتوانستم حرف دلم را بزنم… اما وقتی به فارسی صحبت کردیم، انگار کسی مرا واقعاً فهمید.»
غربت؛ آزمونی برای روح
در این نشستها، غم پنهان نمیشود، بلکه روایت میگردد. برخی از هنر نیرو میگیرند و برخی از گفتوگو.
کسی میگرید، کسی پس از ماهها میخندد.
رضا. ن، پناهندهای در کلن میگوید:
«فکر میکردم غربت مرا میشکند، اما باعث شد خودم را دوباره پیدا کنم.»
این جلسات دیگر فقط درمان نیستند، بلکه تجربهای وجودیاند؛ بازتعریفی از استقامت، از هویت، و از معنا.
مطالعه بيشتر : ترکیه، ایران و اسراییل: شبکهای که دنیا را شوکه کرد!
راهی تازه برای ادغام
آنچه در ابتدا چند اقدام محدود بود، اکنون به شبکهای گسترده از حمایت در شهرهای مختلف آلمان تبدیل شده است.
روانشناسان، داوطلبان و فعالان فرهنگی از ملیتهای گوناگون در آن نقش دارند.
این جلسات نهتنها مهاجران ایرانی را از تنهایی نجات دادهاند، بلکه گفتوگویی تازه میان فرهنگ ایرانی و جامعهی آلمان ایجاد کردهاند.
ادغام، دیگر به معنای حل شدن نیست، بلکه به معنای تلاقی است؛ و درمان، تنها در دارو خلاصه نمیشود، بلکه در زبان، خاطره و هویت نیز جریان دارد








