یک جلسه درمان معمولی، به فاجعهای باورنکردنی تبدیل شد. یک جوان آمریکایی سیوچندساله، برای رفع درد خفیف گردن به مطب متخصص درمان ستون فقرات رفت، اما پس از چند دقیقه، بدون حرکت و بیصدا از آنجا خارج شد؛ لحظهای کوتاه که مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر داد.
تراژدیای که از آرامش آغاز شد
هیچکس تصور نمیکرد که مراجعهای ساده به متخصص درمان ستون فقرات، زندگی یک جوان آمریکایی را به کابوسی ابدی تبدیل کند. «جاناتان» که تنها از گرفتگی گردن رنج میبرد، تصمیم گرفت با یک جلسه درمان دستی دردش را تسکین دهد. روی صندلی نشست، با لبخندی مطمئن… اما همان «تقتق» کوچک، آخرین صدایی بود که با بدن سالمش شنید.
چند ثانیه بعد، بیهوش روی زمین افتاد. او را فوراً به بیمارستان منتقل کردند، و پس از معاینه، پزشکان اطمینان دادند که حالش خوب است. یکی از آنها گفت: «نگران نباش، فقط سرگیجه است.»
اما درون مغز او فاجعهای خاموش در حال شکلگیری بود.
اشتباه مرگبار در ماجرای جوان آمریکایی
تنها چند ساعت کافی بود تا همه چیز دگرگون شود. چهرهی جوان آمریکایی بیحرکت شد، زبانش بند آمد، و اندامش از کار افتاد، با این حال پزشکان همچنان اصرار داشتند که مشکلی وجود ندارد. هیچ تصویربرداری دقیقی از مغزش انجام نشد و سکته مغزی تا زمانی که دیگر خیلی دیر شده بود، تشخیص داده نشد.
وقتی جاناتان چشمانش را باز کرد، فهمید هیچ بخشی از بدنش دیگر فرمان نمیبرد. از سر تا پا فلج شده بود؛ نه میتوانست حرف بزند، نه حرکت کند، فقط میشنید و در سکوتی سنگین اسیر بود.
مطالعه بيشتر : «ایران را پس میگیریم»… نقشهٔ نسلی که منتظر معجزه نمیماند!
عدالتی دیررس و بهایی جبرانناپذیر
جوان آمریکایی از متخصص درمان ستون فقرات، بیمارستان و پزشکانی که بیماریاش را نادیده گرفته بودند، شکایت کرد.
پروندهی او بهسرعت توجه افکار عمومی را در آمریکا جلب کرد و به نمونهای دردناک از سهلانگاری پزشکی تبدیل شد. سرانجام دادگاه پس از سالها نبرد حقوقی و رنج جسمی، حکم به پرداخت غرامتی سنگین به مبلغ ۷۵ میلیون دلار داد.
اما پرسش سادهای باقی ماند:
پول به چه کار میآید، وقتی بدن نابود شده است؟
آیا هیچ مبلغی میتواند حرکت را بازگرداند یا سکوتی چنین طولانی را جبران کند؟
جاناتان امروز میان دستگاهها زندگی میکند؛ اسیر تن خود، و صدای آن «تقتق» نخستین هنوز مانند زخمی باز در ذهنش طنین دارد





									 
					


