در میانه تنشهای فزاینده منطقهای و نارضایتیهای عمیق داخلی، سناریوی احتمالی ترور رهبر عالی ایران علی خامنهای بهطور جدی وارد گفتمان سیاسی و امنیتی شده است. اتفاقی که روزگاری تابو تلقی میشد، اکنون به یکی از سناریوهای پرمناقشه در تحلیل آینده نظام جمهوری اسلامی بدل شده است. در صورت رخ دادن این اتفاق، چه کسی جایگزین خواهد شد؟ آیا انسجام ساختار حکومتی حفظ میشود؟ و آینده امنیتی کشور چه خواهد شد؟
۱. «چه کسی پس از ترور رهبر عالی ایران علی خامنهای قدرت را به دست میگیرد؟»
در صورت تحقق سناریوی ترور رهبر عالی ایران علی خامنهای، ساختار حکومتی ایران وارد مرحلهای از ابهام و تزلزل خواهد شد. طبق قانون اساسی، وظیفه انتخاب رهبر جدید برعهده مجلس خبرگان رهبری است، اما واقعیت میدانی بسیار پیچیدهتر از این چارچوب قانونی است.
نام مجتبی خامنهای، فرزند رهبر، بیشتر از دیگران مطرح است. او با پشتیبانی نهادهای امنیتی از جمله اطلاعات سپاه، گزینه جدی به شمار میآید، اما فاقد مشروعیت مذهبی و پایگاه مردمی است. چهرههایی مانند صادق لاریجانی یا برخی مراجع سنتی نیز مطرح هستند، ولی هیچکدام اجماع ندارند. این یعنی وقوع خلأ قدرت و احتمال بروز شکاف در هرم حاکمیت.
۲. «آیا کشور پس از ترور رهبر عالی ایران علی خامنهای فرو میپاشد؟»
رهبر کنونی، یعنی علی خامنهای، حلقه اتصال جناحهای متضاد در ساختار جمهوری اسلامی است. با حذف این محور اصلی، تعارضها و تضادهایی که سالها به صورت موقت سرکوب شده بودند، امکان فوران پیدا میکنند.
اقلیتهای قومی نظیر عربهای خوزستان، کردها و بلوچها ممکن است از وضعیت بحرانی برای طرح مطالبات خود یا حتی استقلالطلبی استفاده کنند. همچنین، جامعهای که از فقر، فساد و سرکوب خسته است، ممکن است این حادثه را فرصتی برای تغییر بنیادین بداند. اگر این وضعیت با شکاف در درون سپاه پاسداران همراه شود، آنگاه احتمال فروپاشی ساختار متمرکز حکومت بیش از هر زمان دیگری بالا میرود.
۳. «سیاست خارجی ایران پس از ترور رهبر عالی ایران علی خامنهای به کدام سو میرود؟»
ترور رهبر عالی ایران علی خامنهای تبعات عمیقی برای سیاست خارجی کشور خواهد داشت. چرا که پروندههایی مانند برنامه هستهای، روابط با آمریکا، نقش منطقهای در عراق، سوریه، لبنان و یمن – همگی از طریق دفتر رهبری هدایت میشوند.
مطالعه بيشتر: آیا ایران آماده مینگذاری در تنگه هرمز است؟ پیامدهای این اقدام چه خواهد بود؟
با نبود خامنهای، مرکز تصمیمگیری فرو میپاشد و احتمال رقابت بین نهادهای مختلف برای کنترل این پروندهها بالا میرود. اسرائیل و آمریکا ممکن است این خلأ را فرصتی برای اعمال فشارهای جدید ببینند، در حالی که روسیه و چین نیز تلاش خواهند کرد خلأ قدرت را با منافع استراتژیک خود پر کنند. آینده مذاکرات هستهای، نیز در چنین وضعیتی به شدت مبهم خواهد بود.
جمعبندی
سناریوی ترور رهبر عالی ایران علی خامنهای تنها یک رخداد داخلی نیست، بلکه نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود که تأثیرات آن از تهران تا بغداد و از بیروت تا واشنگتن طنین خواهد انداخت. جمهوری اسلامی بدون علی خامنهای، بهنظر نمیرسد ساختار مستحکمی برای جذب این شوک در اختیار داشته باشد. آیا جمهوری اسلامی برای چنین لحظهای آماده است؟ یا اینکه همچنان بر بقای رهبر تکیه دارد و پس از او وارد آشوبی کنترلناپذیر خواهد شد؟