قرنها پیش از سازمان ملل و قانون اساسی، کوروش بزرگ مفهومی را بنیان گذاشت که امروز «حقوق بشر» نام دارد؛ فرمانی که از بابل تا جهان طنین انداخت.
کوروش بزرگ؛ پادشاهی که از مرز زمان گذشت
در تاریخ جهان، کمتر چهرهای همانند کوروش بزرگ یافت میشود؛ پادشاهی که نه با شمشیر، بلکه با اندیشه و انسانیت بر دلها حکومت کرد.
وقتی در سال ۵۳۹ پیش از میلاد وارد بابل شد، برخلاف سنت خونریزانهٔ فاتحان، نه غارت کرد و نه کشتار. بلکه با بیانی آرام اعلام کرد: «من آزادی را برای همهٔ ملتها بازمیگردانم.»
این سخن آغازگر فصل تازهای در تاریخ بشر بود؛ فصلی که امروزه آن را «اعلامیهٔ حقوق بشر» مینامیم.
بر روی استوانهای از گل پخته، فرمان کوروش بزرگ به خط میخی نوشته شد. او در این منشور از آزادی دین، لغو بردگی، و احترام به فرهنگها سخن گفت — مفاهیمی که حتی در قرن بیستم نیز آرزوی بسیاری از ملتها بود.
استوانهٔ کوروش؛ سندی که جهان را شگفتزده کرد
در سال ۱۸۷۹، باستانشناسان بریتانیایی در بابل شیئی یافتند که تاریخ را متحول کرد: استوانهٔ کوروش.
این لوح اکنون در موزهٔ بریتانیا نگهداری میشود و از آن به عنوان نخستین بیانیهٔ رسمی حقوق بشر یاد میکنند.
در متن آن آمده است:
«من فرمان دادم تا هیچ انسانی به سبب دین یا نژادش آزار نبیند و هر قوم آزاد باشد خدای خود را پرستش کند.»
چنین اندیشهای در دنیایی که پر از جنگ، بردگی و تبعیض بود، انقلابی بهشمار میرفت.
امروزه، بسیاری از مورخان بر این باورند که فلسفهٔ سیاسی کوروش بزرگ بر پایهٔ کرامت انسان شکل گرفته بود ارزشی که هنوز بسیاری از نظامهای معاصر از درکش ناتواناند.
از فرمان کوروش تا منشور ملل متحد
جالب آنکه، در سال ۱۹۷۱ سازمان ملل متحد رونوشت استوانهٔ کوروش بزرگ را در مقر خود در نیویورک به نمایش گذاشت و از آن به عنوان «نماد حقوق بشر و آزادی» یاد کرد.
این حرکت، نوعی اعتراف جهانی بود به اینکه نخستین اندیشههای عدالت و مدارا از سرزمین ایران برخاستهاند.
اگر به اصول مندرج در منشور سازمان ملل بنگریم آزادی مذهب، منع تبعیض، احترام به کرامت انسان همگی بازتابی از همان مفاهیمیاند که کوروش بیش از ۲۵۰۰ سال پیش اعلام کرده بود.
در حقیقت، میتوان گفت جهان امروز هنوز در حال رسیدن به آرمانهایی است که کوروش بزرگ قرنها پیش به آن باور داشت.
کوروش بزرگ در نگاه امروز
در روزگاری که قدرت با سرکوب سنجیده میشود، بازگشت به آموزههای کوروش بزرگ بیش از هر زمان دیگری معنا دارد.
او به جهانیان آموخت که اقتدار واقعی از عدالت میآید، نه از ترس.
تاریخ میگوید هنگامی که سپاهش به بابل وارد شد، مردم آن شهر با گل از او استقبال کردند زیرا به جای اسارت، آزادی آورد.
مطالعه بيشتر : سقوط ترامپ در میان تظاهرات… واقعاً چه اتفاقی افتاد؟
بسیاری از اندیشمندان امروزی بر این باورند که اگر دولتها اصول اخلاقی کوروش را سرلوحهٔ خود قرار دهند، جهان دیگر نیازی به منشورهای طولانی و شوراهای پرهزینه نخواهد داشت؛ زیرا اصل عدالت در وجدان حاکمان نهادینه خواهد شد








