اظهارات جلیلی درباره گوسالهپرستی، توازن نظام در تهران را بر هم زد و از درگیری روزافزون جناحها بر سر آینده مذاکره با غرب پرده برداشت.
سلاحی بهنام دین در جدال قدرت
اظهارات جلیلی درباره گوسالهپرستی، توازن نظام در تهران را بر هم زد و به مرحلهای جدید از اختلافات درون جریان اصولگرا دامن زد. سعید جلیلی، چهرهای شناختهشده در اردوگاه تندروها، در سخنرانی خود با اشاره به داستان بنیاسرائیل که پس از رهایی از فرعون به گوسالهپرستی روی آوردند، مدعی شد که درخواست برای مذاکره با آمریکا و اروپا، مشابه بازگشت به همان «بردگی» است.
انتشار این سخنان در حسابهای رسمی جلیلی با واکنشهای تند حتی از سوی رسانههای نزدیک به سپاه مواجه شد. روزنامه «جوان»، وابسته به سپاه پاسداران، این تشبیه را «نامناسب» و «برهمزننده انسجام ملی» توصیف کرد.
به نظر میرسد جلیلی با این سخنان، نهتنها به غرب، بلکه به رقبا در درون نظام هشدار داده است؛ رقابتی که حالا به جنگ روایات دینی و مشروعیت انقلابی تبدیل شده است.
اظهارات جلیلی درباره گوسالهپرستی، توازن نظام در تهران را بر هم زد: آغاز جنگ قدرت یا پایان اجماع؟
مهمترین بُعد اظهارات جلیلی درباره گوسالهپرستی، توازن نظام در تهران را بر هم زد، زمانبندی این سخنان است؛ تنها ساعاتی پس از آنکه علی لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی منصوب شد. لاریجانی که گرایشهایی عملگرایانه دارد، از چهرههایی است که احتمالاً خواهان باز کردن روزنههایی بهسوی غرب است.
اما جلیلی، بهعنوان نماینده رهبر در همین شورا، با عباراتی کاملاً ایدئولوژیک در برابر هرگونه سازش احتمالی ایستاد. گویی میخواست از حالا زمین بازی را با مفاهیم مذهبی اشغال کند و هر مذاکرهای را از پیش به خیانت تعبیر کند.
واکنشها به این سخنان نه فقط از سوی اصلاحطلبان، بلکه از درون جناح اصولگرا نیز نمایانگر شکاف عمیقی است که ممکن است در آینده به بحران مشروعیت در رأس هرم قدرت منجر شود.
مذاکره یا انفجار؟ مسئله این است
اظهارات جلیلی درباره گوسالهپرستی، توازن نظام در تهران را بر هم زد، اما شاید هدف اصلی این اظهارات، هشدار به حلقههای تصمیمگیر درون نظام باشد. در شرایطی که فشارهای بینالمللی، تحریمها، و نارضایتی مردمی به اوج رسیده، زمزمههایی از لزوم مذاکره دوباره شنیده میشود.
اما جریان تندرو که مشروعیت خود را بر پایهی تقابل با غرب بنا نهاده، چنین چرخشی را پایان سلطه خود میداند. به همین دلیل از روایتهای مذهبی و انقلابی برای تخریب ایدهی مذاکره استفاده میکند و در قالب دفاع از «مقاومت» به جنگ نرم علیه میانهروها میرود.
در چنین فضایی، استفاده از مفاهیمی چون «گوسالهپرستی» دیگر یک استعاره ساده نیست، بلکه اعلان جنگی است علیه هر گونه اصلاحطلبی در سیاست خارجی. این خطکشی تند، در واقع برآمده از هراسی عمیق از آیندهای است که در آن، گفتوگو جایگزین ایدئولوژی شود.
مطالعه بيشتر : جام باشگاههای جهان فیفا: الهلال مقابل فلومیننزه؛ و چلسی برابر پالمیراس در شبی که فوتبال جهان میلرزد!
نتیجهگیری:
اظهارات جلیلی درباره گوسالهپرستی، توازن نظام در تهران را بر هم زد، اما نه صرفاً بهخاطر محتوای آن، بلکه بهدلیل جایگاه گوینده و لحظهای که این سخنان بیان شد. آنچه در ابتدا بهعنوان یک نظر ایدئولوژیک به نظر میرسید، حالا نشانهای از بحرانی عمیق در ساختار قدرت است؛ بحرانی که نه در خیابان، بلکه در قلب نهادهای تصمیمگیری جریان دارد. این شکاف آشکار، یا به رویارویی مستقیم منجر خواهد شد، یا به معاملهای پشت درهای بسته که در نهایت جهت آینده نظام را رقم خواهد زد.