در حالی که مردم ایران زیر فشار تحریمها و گرانی نفس میکشند، شبکهای در سایه با عنوان اقتصاد پنهان در ایران شکوفا شده است؛ واقعیتی مبهم که در آن نزدیکان قدرت بیشترین سود را میبرند.
از تحریم تا فرصت؛ تولد اقتصاد پنهان در ایران
از زمان اعمال تحریمهای پیاپی غرب علیه تهران، بازار ایران آنطور که پیشبینی میشد فرو نریخت، بلکه اقتصاد پنهان در ایران زاده شد؛ شبکهای غیررسمی از شرکتها و تاجران وابسته به نهادهای امنیتی و سیاسی، در رأس آن سپاه پاسداران.
این بازیگران پنهان، تحریمها را فرصتی طلایی برای گسترش فعالیتهای خود دیدند. با کاهش توان دولت برای تأمین مالی از راههای رسمی، تجارت غیرقانونی نفت، طلا و ارز به جایگزینی واقعی برای اقتصاد رسمی تبدیل شد.
امروز تخمین زده میشود بیش از ۴۰ درصد از فعالیتهای اقتصادی ایران خارج از نظام مالی رسمی انجام میشود؛ یعنی میلیاردها دلار در تاریکی جابهجا میشود بدون مالیات و نظارت، تا در نهایت به جیب گروه کوچکی از افراد صاحب نفوذ سرازیر شود.
امپراتوری سپاه پاسداران بر اقتصاد پنهان در ایران
نمیتوان از اقتصاد پنهان در ایران سخن گفت و از نقش سپاه پاسداران چشم پوشید. این نهاد، پیش از آنکه نظامی باشد، به یک امپراتوری اقتصادی بدل شده است.
سپاه مالک دهها شرکت بزرگ در حوزههای ساختمان، ارتباطات، حملونقل و نفت است و همچنین شبکههایی برونمرزی برای قاچاق کالا و نفت از مسیر عراق، ترکیه و امارات در اختیار دارد.
گزارشهای جدید غربی نشان میدهد شرکتهای وابسته به سپاه ناوگانی از کشتیهای با پرچمهای جعلی را اداره میکنند که نفت ایران را بهطور مخفیانه به بازارهای آسیایی منتقل میکنند؛ عایدات این فروشها به حسابهای دلاری خارج از کشور واریز میشود.
این درآمدها سپس به تأمین مالی نیروهای امنیتی و شبهنظامیان منطقهای اختصاص مییابد، در حالی که مردم ایران با تورم بیسابقه و بیکاری گسترده دستوپنجه نرم میکنند.
به زبان ساده، هرچه تحریمها سختتر میشود، سپاه پاسداران ثروتمندتر میگردد؛ گویی مجازات، به پاداش کسانی تبدیل شده که کلید بازار سیاه را در دست دارند.
مطالعه بيشتر : آیا نقره پس از پیشبینیهای «پدر پولدار» هوشمندانهترین سرمایهگذاری میشود؟
مردم، بازنده اصلی؛ بنبست غرب در مقابله با اقتصاد پنهان در ایران
در این میان، بازنده اصلی شهروند عادی است. گسترش اقتصاد پنهان در ایران باعث شده اقتصاد رسمی کشور به پوستهای خالی تبدیل شود، در حالی که فساد ساختاری، معیشت مردم را نابود کرده است.
افزایش قیمتها، سقوط ارزش پول ملی و ناپدید شدن فرصتهای شغلی، نتیجه مستقیم اقتصادی است که بر پایه قاچاق و انحصار شکل گرفته است.
تلاشهای غرب برای تشدید تحریمها نیز عملاً نتیجهای معکوس داشته و تنها به تغذیه بیشتر همین شبکههای غیررسمی منجر شده است؛ زیرا حکومت ابزارهای پیچیدهای برای دور زدن تحریمها ایجاد کرده که ردیابی آن دشوار است.
امروز ایرانیان در دو اقتصاد موازی زندگی میکنند: یکی آشکار و فرسوده، و دیگری پنهان و پررونق که قدرت و ثروت را در دست گروهی خاص متمرکز کرده است.
و پرسشی که هیچکس در تهران مایل به پاسخدادن به آن نیست این است: تا کی قرار است اقتصاد پنهان در ایران بر رنج مردم سایه بیفکند؟