پایتخت ایران، تهران، با بحرانی بیسابقه در زمینه آب روبهروست که مقامات را به فکر تعطیلی موقت مدارس و دانشگاهها انداخته است. این بحران فقط به کمبود آب آشامیدنی یا کشاورزی محدود نمیشود، بلکه به طور مستقیم بر حق کودکان در آموزش و زندگی روزمره میلیونها نفر اثر میگذارد. در چنین شرایطی، درک ابعاد این فاجعه و واکنشهای داخلی و بینالمللی نسبت به آن، همچنین مقایسه با کشورهای دیگر که بحرانهای مشابهی را تجربه کردهاند، امری ضروری است. در مرکز این وضعیت وخیم، جملهای هشداردهنده بارها تکرار میشود: “بحران آب در تهران آموزش و زندگی را تهدید میکند.”
سایه خشکسالی بر پایتخت
تهران پس از سالها کاهش بارندگی و مدیریت نادرست منابع آبی، وارد مرحله بحرانی شده است. همزمان با افزایش مصرف جمعیت و صنایع، دولت از احتمال تعطیلی موقت مؤسسات آموزشی خبر داده است تا از منابع باقیمانده محافظت کند. برخی منابع داخلی گزارش دادهاند که بحران آب در تهران آموزش و زندگی را تهدید میکند و مقامات قادر به تأمین آب کافی برای مدارس و دانشگاهها نیستند.
سازمان منابع آب کشور اعلام کرده است که سطح آب در سدهای اصلی نسبت به سال گذشته ۴۰٪ کاهش یافته است. در برخی مناطق نیز قطعی آب به صورت روزانه گزارش میشود. مردم از نبود اطلاعرسانی و افزایش قیمت آب بستهبندیشده شکایت دارند. نشانههایی از شیوع بیماریهای مرتبط با بهداشت نامناسب در مناطق جنوبی تهران مشاهده شده است.
بحران آب در تهران آموزش و زندگی را تهدید میکند
بحران آب در تهران آموزش و زندگی را تهدید میکند و این تنها یک بحران زیستمحیطی نیست، بلکه تهدیدی واقعی برای ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور است. هزاران دانشآموز ممکن است در صورت تداوم شرایط از آموزش حضوری محروم شوند، بهویژه در مدارسی که دسترسی پایدار به آب ندارند. برخی دانشگاهها آموزش حضوری را کاهش داده و به آموزش مجازی روی آوردهاند، موضوعی که نگرانی خانوادهها را درباره کیفیت آموزش افزایش داده است.
از نظر بهداشتی، وزارت بهداشت نسبت به پیامدهای کمآبی در بیمارستانها هشدار داده است. پزشکان اعلام کردهاند که بخشهای ویژه و اتاقهای عمل با مشکلات جدی در تأمین آب و ضدعفونی مواجه هستند. طبق آمار منتشرشده از سوی خبرگزاری مهر، موارد ابتلا به بیماریهای پوستی و مرتبط با خشکسالی در هفتههای اخیر ۲۵٪ افزایش یافته است.
نکته قابلتوجه این است که بحران آب، شکاف طبقاتی موجود را عمیقتر کرده است. در حالی که محلات ثروتمند همچنان از آب کافی برخوردارند، مناطق فقیرنشین با محدودیت شدید مواجه هستند. این تبعیض باعث نارضایتی عمومی شده و فعالان محیط زیست را وادار به راهاندازی کمپینهای اعتراضی کرده است.
سایر کشورها چگونه با بحرانهای مشابه مقابله کردند؟
تهران تنها شهری نیست که با تهدید خشکسالی مواجه است. شهرهایی مانند کیپتاون در آفریقای جنوبی و سائوپائولو در برزیل نیز با بحرانهای مشابه روبهرو شدهاند. در کیپتاون، دولت استفاده روزانه هر شهروند را به ۵۰ لیتر محدود کرد و با کمپینی تحت عنوان «روز صفر» مردم را آگاه ساخت. این اقدامات باعث شد مصرف آب در یک سال ۶۰٪ کاهش یابد.
در اسپانیا، دولت به شیرینسازی آب دریا روی آورد و در زیرساختهای انتقال آب هوشمند سرمایهگذاری کرد تا اتلاف آب را تا ۳۰٪ کاهش دهد. در هند نیز حفاری چاههای خصوصی بدون مجوز ممنوع شد و پروژههایی برای جمعآوری آب باران به اجرا درآمد.
در مقابل، برخی کارشناسان معتقدند که واکنش دولت ایران کافی نبوده است. ایران هنوز برنامه ملی جامعی برای مقابله با خشکسالی ندارد و متهم به کنار گذاشتن جامعه مدنی در فرآیند تصمیمگیری است. برخی چهرههای سیاسی در خارج از کشور این وضعیت را “ورشکستگی زیستمحیطی ناشی از دههها سوء مدیریت و سیاسیکاری” توصیف کردهاند.
واکنشهای بینالمللی
بحران آب در تهران موجب نگرانی نهادهای بینالمللی مانند یونیسف و صلیب سرخ جهانی شده است، بهویژه در رابطه با تأثیر این وضعیت بر کودکان و مراکز درمانی. سازمان عفو بینالملل نیز اعلام کرد که “محرومیت کودکان از آموزش به دلیل کمآبی، نقض حقوق بشر است”. سازمان ملل متحد نیز از ایران خواسته است که به استانداردهای جهانی مدیریت منابع پایدار پایبند باشد و گزارشی جامع از اقدامات خود ارائه دهد.
در این میان، رسانههای دولتی ایران کمتر به عمق موضوع پرداختهاند و بیشتر مصرف بالای مردم را عامل اصلی معرفی کردهاند، رویکردی که بسیاری آن را تلاش برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی مدیریتی میدانند.
مطالعه بيشتر : شهبانو فرح پهلوی در کنفرانس مونیخ: “نور ایران بر تاریکی اهریمن پیروز خواهد شد”
آیندهای نامعلوم؛ راهحل یا فاجعه؟
با ادامه وخامت شرایط زیستمحیطی و زیرساختهای فرسوده، بهنظر میرسد که بحران آب در تهران آموزش و زندگی را تهدید میکند بیش از هر زمان دیگری واقعیت دارد. در حالی که دولت به راهکارهای موقتی مانند تعطیلی مدارس یا جیرهبندی آب متوسل شده، راهحل اساسی در سیاستهای بلندمدت و پایدار نهفته است. زیرا این بحران دیگر تنها مسئله «مقدار آب» نیست، بلکه بازتابی از بحران حکمرانی در کشور است.