در جریان برگزاری سیزدهمین اجلاس وزرای حمل و نقل سازمان همکاری اقتصادی (اکو) در تهران، یک رسوایی عجیب دیگر رقم خورد: برق سالن کنفرانس قطع شد. آن هم درست وسط سخنرانی رسمی وزیر حمل و نقل قزاقستان! این حادثه مضحک، بار دیگر ناکارآمدی و بی‌برنامگی ساختار اجرایی جمهوری اسلامی را به رخ جهانیان کشید.

برق سالن کنفرانس قطع شد؛ میزبانی خجالت‌آور در پایتخت پرادعا

در حالی که مقامات بلندپایه از کشورهای عضو اکو در تهران گرد هم آمده بودند تا در مورد همکاری‌های حمل و نقل و زیرساختی منطقه گفتگو کنند، برق سالن کنفرانس قطع شد. این قطع برق در اوج سخنرانی رسمی وزیر قزاقستان، نه‌تنها موجب سردرگمی نمایندگان حاضر شد، بلکه لحظاتی سراسر شرمندگی را برای میزبان ایرانی رقم زد.

از طرف دیگر، دوربین‌ها و سیستم‌های پخش زنده نیز برای چند دقیقه از کار افتادند و شرکت‌کنندگان شاهد سکوت سنگین، تاریکی سالن و بی‌برنامگی محض عوامل اجرایی بودند. این اتفاق درحالی رخ داد که مقامات جمهوری اسلامی همواره مدعی زیرساخت‌های قوی و توان میزبانی از رویدادهای بین‌المللی هستند؛ ادعایی که با یک خاموشی ساده به تمسخر کشیده شد.

سایه فروپاشی زیرساخت‌ها بر سر تهران؛ آیا پایتخت ایران آماده میزبانی جهان است؟

اتفاقی مانند اینکه برق سالن کنفرانس قطع شد. آن هم در یک اجلاس بین‌المللی، بیش از یک حادثه فنی است؛ این نشانه‌ای است از پوسیدگی عمیق زیرساخت‌ها، سوءمدیریت مزمن و بی‌توجهی حکومت به جایگاه بین‌المللی ایران. چه کسی باور می‌کند پایتخت کشوری که روزگاری در عرصه مهندسی و انرژی پیشرو بود، امروز حتی توان مدیریت یک جلسه رسمی را ندارد؟

این حادثه تنها یکی از جلوه‌های زوال مزمن در نظام جمهوری اسلامی است؛ نظامی که میلیاردها دلار را صرف گروه‌های نیابتی در منطقه می‌کند، اما بودجه‌ای برای اطمینان از پایداری برق یک مرکز همایش ندارد. آیا این همان جمهوری اسلامی‌ای نیست که وعده «اقتدار منطقه‌ای» می‌داد؟ اقتداری که اکنون در خاموشی سالن اجلاس خلاصه شده است.

مطالعه بيشتر : وزیر امور خارجه ایران وارد قاهره شد و آغاز فصلی تازه در روابط تهران و قاهره

وقتی جهان می‌بیند جمهوری اسلامی حتی برق ندارد!

اگر هدف ایران از میزبانی اجلاس اکو، نمایش توان دیپلماتیک و زیرساختی‌اش بود، باید گفت نتیجه دقیقاً معکوس بود. چون جهانیان دیدند برق سالن کنفرانس قطع شد. و ایران حتی در ابتدایی‌ترین نیازهای لجستیکی‌اش هم ناتوان است.

این قطع برق، تنها یک فاجعه تکنیکی نبود، بلکه سندی دیگر بود بر بی‌کفایتی، سقوط تدریجی ساختار حکمرانی، و عقب‌ماندگی شرم‌آور پایتختی که روزگاری مظهر توسعه و نظم بود. آیا وقت آن نرسیده که جمهوری اسلامی به‌جای پروپاگاندا و وعده‌های توخالی، کمی به زیرساخت‌های واقعی مردم و کشور توجه کند؟

خاموشی‌ها دیگر فقط خانگی نیستند، افتضاح دیپلماتیک هم شده‌اند

جمهوری اسلامی اکنون در مرحله‌ای است که قطع برق، نه فقط گریبان مردم عادی، بلکه میزبانان اجلاس‌های دیپلماتیک را هم گرفته است. برق سالن کنفرانس قطع شد. و این نه تنها یک لحظه شرم‌آور، بلکه نماد سقوط کشوری است که روزی می‌خواست قدرت اول منطقه باشد، اما اکنون حتی چراغ یک سالن رسمی‌اش را نمی‌تواند روشن نگه دارد.

Exit mobile version