فشارهای شدید اقتصادی و تهدیدات نظامی به عنوان دو عامل کلیدی، جمهوری اسلامی ایران را در وضعیت بحرانی قرار داده است. این فشارها نه تنها به دلیل تحریمهای شدید بینالمللی بلکه به خاطر سیاستهای تهاجمی ایالات متحده، به ویژه در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تشدید شده است. در این مقاله به بررسی این وضعیت و نتایج آن برای نظام جمهوری اسلامی خواهیم پرداخت.
فشارهای شدید اقتصادی
جمهوری اسلامی ایران در چند سال اخیر با بحرانهای اقتصادی جدی مواجه شده است. تحریمهای آمریکا که به دنبال خروج این کشور از برجام در سال ۲۰۱۸ اعمال شدند، به شدت بر اقتصاد ایران تأثیر گذاشتهاند. فروش نفت، که یکی از منابع اصلی درآمد کشور است، به حداقل رسیده و تحریمها موجب افزایش بیکاری و کاهش سطح زندگی مردم شده است. این فشارهای اقتصادی به حدی است که مقامات جمهوری اسلامی را مجبور به اتخاذ تصمیمات دشوار کرده است.
تهدیدات نظامی
در کنار فشارهای شديد اقتصادی، تهدیدات نظامی نیز به عنوان یک عامل کلیدی در سیاستهای ایران مطرح است. دونالد ترامپ بهوضوح اعلام کرده است که اگر جمهوری اسلامی به مذاکره و توافق نرسد، گزینه نظامی همچنان روی میز خواهد بود. این تهدیدات نه تنها به افزایش تنشها در منطقه منجر شده بلکه به ایجاد حس ناامنی در داخل کشور نیز دامن زده است. رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، با وجود تأکید بر عدم مذاکره با آمریکا، در یک موقعیت دشوار قرار دارد و باید بین دو گزینه مذاکره یا جنگ یکی را انتخاب کند.
واکنشهای داخلی
نظام جمهوری اسلامی در واکنش به این فشارها و تهدیدات، سیاست مقاومت را در پیش گرفته است. مقامات جمهوری اسلامی اعلام کردهاند که تحت فشار مذاکره نخواهند کرد و به مقاومت ادامه خواهند داد. اما این سیاست ممکن است نه تنها به کاهش فشارها منجر نشود، بلکه با توجه به وضعیت اقتصادی کنونی، به تشدید بحرانها و اعتراضات داخلی منجر گردد.
جمهوری اسلامی ایران در شرایطی قرار دارد که باید به سرعت تصمیمگیری کند. فشارهای شدید اقتصادی و تهدیدات نظامی، این نظام را در وضعیتی بحرانی قرار داده است. اگرچه خامنهای در گذشته بر عدم مذاکره تأکید کرده است، اما شرایط کنونی به او اجازه نمیدهد که به راحتی از این گزینه چشمپوشی کند. در چنین وضعیتی، آینده جمهوری اسلامی ایران به شدت وابسته به تصمیمات قاطع و به موقع مقامات این کشور خواهد بود.