در میانهٔ تنشهای روزافزون سیاسی و امنیتی میان اسرائیل و ایران، اصطلاحی تکراری از زبان مقامات اسرائیلی به گوش میرسد: ما الگوی لیبی است که اسرائیل میخواهد آن را درباره ایران اجرا کند؟ این مفهوم نهتنها به یک پیشینه تاریخی در زمینهٔ خلع سلاح هستهای اشاره دارد، بلکه حاوی پیامهای سیاسی عمیقی دربارهٔ راهبرد تلآویو در مهار برنامه هستهای ایران بدون ورود به جنگی آشکار است. اما آیا این سناریو در مورد ایران قابل اجراست؟ و اصولاً ویژگیهای این الگو چیست و چرا ایران به شدت با آن مخالف است؟
ما الگوی لیبی است که اسرائیل میخواهد آن را درباره ایران اجرا کند؟: پیشینهٔ تاریخی و اهداف پنهان
این اصطلاح به توافقی بازمیگردد که در سال ۲۰۰۳ میان لیبی و ایالات متحده در زمان حکومت معمر قذافی منعقد شد؛ توافقی که در آن لیبی داوطلبانه برنامهٔ هستهای خود را متوقف کرد و تجهیزات حساس آن را به آمریکا تحویل داد، در ازای وعدههایی مبنی بر لغو تحریمها و عدم مداخله در ساختار قدرت. اما این تحول، که به عنوان گامی بزرگ برای ادغام در جامعه جهانی تلقی میشد، تنها چند سال بعد به سرنگونی قذافی با دخالت نظامی ناتو منتهی شد.
اسرائیل که برنامهٔ هستهای ایران را تهدیدی وجودی تلقی میکند، تلاش دارد نسخهای اصلاحشده از این الگو را علیه ایران پیاده کند: خلع کامل ظرفیتهای هستهای ایران در ازای وعدههایی مبهم دربارهٔ عدم تشدید تنشها، بدون هیچ تضمین حاکمیتی واقعی یا دخالت مستقیم در ساختار قدرت تهران. به بیان دیگر، این الگو بهمثابه استراتژی فروپاشی نرم معرفی میشود.
آیا اجرای الگوی لیبی در مورد ایران ممکن است؟ تفاوتهای ساختاری و واقعیت پیچیده
اگرچه اسرائیل تلاش دارد این سناریو را بر ایران تحمیل کند، اما تفاوتهای بنیادینی وجود دارد:
- ایران به غرب اعتماد ندارد: خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ اعتماد ایران به تعهدات غرب را از بین برده و تجربهٔ قذافی را نتیجهٔ سادهانگاری سیاسی میداند.
- زیرساخت هستهای ایران بسیار پیچیدهتر است: ایران امروز دارای شبکهای گسترده از تأسیسات غنیسازی مانند نطنز و فردو است و به سطح ۶۰٪ غنیسازی دست یافته؛ شرایطی بسیار پیشرفتهتر از لیبیِ ۲۰۰۳.
- ایران دارای بازوهای منطقهای بازدارنده است: حضور گروههایی چون حزبالله، انصارالله و حشدالشعبی، به ایران توان پاسخگویی غیرمستقیم به هرگونه فشار اسرائیلی را میدهد.
بنابراین، تلاش برای تحمیل ما الگوی لیبی است که اسرائیل میخواهد آن را درباره ایران اجرا کند؟ نهتنها از نظر سیاسی در تهران مردود است، بلکه از منظر فنی و امنیتی نیز غیرواقعگرایانه به نظر میرسد.
موضع ایران: تجربهٔ قذافی و دفاع از حاکمیت ملی
رهبران جمهوری اسلامی ایران بهویژه رهبر عالی کشور، آیتالله خامنهای، بارها تأکید کردهاند که سرنوشت قذافی یک هشدار تاریخی برای ایران است. خامنهای در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد: «آنچه در لیبی رخ داد در ایران تکرار نخواهد شد. ما به آمریکا و متحدانش اعتماد نداریم». این دیدگاه علت پافشاری ایران بر حفظ برنامههای راهبردی و رد کامل سناریوی خلع سلاح است.
از این منظر، ما الگوی لیبی است که اسرائیل میخواهد آن را درباره ایران اجرا کند؟ در نگاه تهران، چیزی جز تلهای سیاسی برای تضعیف قدرت بازدارندگی کشور نیست؛ تلهای بدون هیچ تضمینی برای بقا یا امنیت.
مطالعه بيشتر : جنگ آشکار میان ایران و اسرائیل؛ سه نشانه که جهان را به آستانه درگیری تمامعیار میکشاند
الگوی لیبی، خیال خام یا طرح بحرانزا؟
در شرایطی که تنشها میان ایران و اسرائیل ادامه دارد، مفهوم ما الگوی لیبی است که اسرائیل میخواهد آن را درباره ایران اجرا کند؟ بیش از آنکه راهبردی عملیاتی باشد، ابزاری تبلیغاتی و روانی به نظر میرسد. ایران، نه لیبی است و نه شرایط امروز مشابه دو دهه پیش است. درحالیکه اسرائیل در آرزوی خلع سلاح بدون شلیک گلوله است، ایران بر این باور است که تنها راه بقا، حفظ توان بازدارندگی است.
آنچه در آینده رخ خواهد داد، مشخص خواهد کرد که آیا این ایده تنها یک تهدید رسانهای باقی میماند یا تلاشی واقعی برای تحمیل اراده از طریق زور خواهد بود؛ تلاشی که میتواند کل منطقه را وارد مرحلهای از درگیریهای غیرقابل کنترل کند.