میان ترس و آزادی، نسل Z ایرانی مرحلهای از شورش خاموش را تجربه میکند؛ نسلی که با اینترنت و هنر، سکوت تحمیلشده را میشکند و دیوار میان خود و جهان را فرو میریزد.
از نسل انقلاب تا نسل اینترنت
در حالی که نسلهای گذشته در دوران انقلاب و جنگ متولد شدند، نسل Z ایرانی در جهانی متصل و بیمرز چشم به دنیا گشود.
این نسل که پس از سال ۱۹۹۷ متولد شدهاند، فقط ایرانِ گرفتار تحریم و انزوا را میشناسند، اما در فضای دیجیتال، وطن دوم خود را پیدا کردهاند.
آنها میان هویت ملیِ در بند و میل شدیدشان به جهانیشدن در نوساناند. از طریق شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و تلگرام، آزادانهتر حرف میزنند، به زبانهای دیگر ارتباط برقرار میکنند و فرهنگی جهانی را مصرف میکنند، حتی اگر فیلترشکن تنها راه دسترسیشان باشد.
اینترنت برای آنها نه فقط ابزاری برای فرار از واقعیت، بلکه میدان نبردی خاموش در برابر سیستم کنترل اجتماعی و سیاسی است.
در حالی که حکومت سادهترین شکل آزادی را ممنوع میکند، جوانان ایرانی دنیای دیجیتال خود را میسازند تا بیپرده فکر و احساس کنند.
هنر و مقاومت؛ زبان نسل Z ایرانی در برابر قدرت
یکی از ویژگیهای برجسته نسل Z ایرانی استفاده از هنر بهعنوان سلاحی نرم است. در موسیقی رپ، طراحی، فیلمهای کوتاه و حتی ریلزها و تیکتاکها، این نسل خشم و طنز خود را به نمایش میگذارد.
آهنگهای رپی که بهصورت پنهانی منتشر میشوند، صدای اعتراض میلیونها نفر شدهاند. دختران جوان، ویدیوهایی بدون حجاب منتشر میکنند تا سکوت را بشکنند و بدن خود را از کنترل اجتماعی پس بگیرند.
در عکاسی، نقاشی و مد، این نسل تابوها را میشکند و قواعد سنتی را به چالش میکشد. برای آنها، هنر نه تفریح، بلکه راهی برای بقاست بقا در برابر سانسور و فشار روانی.
حکومت از این «فرهنگ نو» بیش از تظاهرات خیابانی میترسد، زیرا این مقاومت نرم ذهنها را آرامآرام تغییر میدهد.
با وجود فیلترینگ و بازداشت هنرمندان، سیل خلاقیت در میان جوانان متوقف نمیشود؛ اینترنت به صحنهای تبدیل شده که سانسور در آن همیشه چند قدم عقبتر است.
مطالعه بيشتر : آیا نقره پس از پیشبینیهای «پدر پولدار» هوشمندانهترین سرمایهگذاری میشود؟
نسلی بیهراس؛ مقاومت با لایک، موسیقی و نمادها
در هر اعتراض تازه، نسل Z ایرانی در خط مقدم است نه فقط در خیابانها، بلکه در دنیای مجازی.
آنها سلاحی ندارند جز موبایل و دوربین، اما همین ابزارها را برای ثبت، انتشار و روایت واقعیت به کار میبرند؛ واقعیتی که رسانههای رسمی سانسور میکنند.
برای این نسل، مقاومت شعار نیست، بلکه سبک زندگی است. آنها بیپروا از برابری جنسیتی، آزادی پوشش، حقوق اقلیتها و مخالفت با سانسور سخن میگویند موضوعاتی که تا چند سال پیش تابو بودند.
نمادها و موسیقیشان به زبان اعتراض تبدیل شدهاند؛ از آهنگهایی که همراه ویدیوهای تظاهرات پخش میشود تا عکسپروفایلهایی که همبستگی را فریاد میزنند.
این نسل منتظر اجازه نمیماند تا حرف بزند؛ آزادی را خود میآفریند حتی اگر در یک استوری ۲۴ ساعته باشد.
شاید نسل Z ایرانی حزب یا رهبر نداشته باشد، اما چیزی خطرناکتر دارد: آگاهی جمعی و شبکهای جهانی از همدلی. هرچه فیلترینگ شدیدتر و سرکوب بیشتر میشود، صدای این نسل رساتر و مصممتر میگردد صدایی که دیگر خاموش نخواهد شد