در کشوری که نفسها زیر نظر است و موسیقی، برنامهها و حتی شعر سانسور میشوند، تنها یک چیز هست که هیچکس در تهران نمیتواند جلویش را بگیرد: دنیای BNB و Crypto که بیرون از مرزهای کنترل دولت زندگی میکند.
ممنوعیت بهعنوان یک هویت ملی؛ اینترنت بهعنوان جبهه مقاومت
در ایران، ممنوعیت یک تصمیم موقتی نیست، بلکه روشی دائمی برای حکومتداری است. از حجاب اجباری گرفته تا مسدود شدن صدها پلتفرم اجتماعی، مردم در شبکهای از قوانین زندگی میکنند که میخواهند بر همهچیز مسلط باشند: آنچه میبینند، میپوشند و حتی میاندیشند.
اما در میانه این حصار، جهانی متولد شد که هیچکس کلیدش را ندارد: جهان ارزهای دیجیتال. در کافهها، خانهها و گروههای بسته تلگرام، جوانان تهران، مشهد و تبریز آزادانه در فضای BNB و Crypto حرکت میکنند؛ جایی که نه پلیس اینترنت هست و نه وزارت ارتباطات توان پیگیری دارد.
حکومتی که عادت داشت بازار و بانکها را کنترل کند، ناگهان با اقتصادی روبهرو شد که قابل مهار نیست؛ با پولی که از هیچ بانکی عبور نمیکند و ثروتی که از یک کیف دیجیتال به دیگری منتقل میشود، بیمرز و بیمجوز. در کشوری که انتقال صد دلار میتواند جرم تلقی شود، معامله ارز دیجیتال مثل داشتن گذرنامهای اقتصادی بدون مرز است.
اقتصاد سایه؛ وقتی BNB و Crypto تبدیل به پول بقا میشوند
دیگر صحبت از BNB و Crypto در ایران نه یک مد گذراست و نه تفریح تکنولوژیک؛ بلکه واقعیتی اقتصادی است. بازرگانانی که از تحریمها خسته شدهاند، در ارزهای دیجیتال راهی برای «قاچاق پاک» یافتهاند: بدون فرودگاه، بدون گمرک، بدون دلار کاغذی.
دانشجویانی که امیدی به شغل رسمی ندارند، حالا «ترید» میکنند. برخی از استخراج سود میبرند، بعضی از معامله با VPN، و گروهی از تبدیل BNB به سایر رمزارزها. در محلههای فقیر، موبایل به بانک تبدیل شده و کیف دیجیتال به ابزار بقا.
نکته جالب اینجاست که دولت، با وجود ممنوعیت بسیاری از روشهای پرداخت خارجی، گاه چشم خود را بر این بازار خاکستری میبندد؛ تا زمانی که نقدینگی در کشور بماند و فشار بر ریال کمتر شود. این همان تناقض همیشگی ایرانی است: چیزی را که نمیتوانی ممنوع کنی، بگذار در سایه ادامه دهد.
دولت در برابر کد؛ نبردی از پیش باخته
از سال ۲۰۲۱، مقامات تلاش کردهاند بازار رمزارز را «نظم» بدهند: صدور مجوز، مسدودسازی سایتها و نظارت بر کیف پولها. اما چگونه میتوان چیزی را کنترل کرد که اساساً در هیچ مکان واحدی وجود ندارد؟
شبکههای BNB و Crypto بر پایه فناوری بلاکچین ساخته شدهاند؛ ساختاری بدون مرکز که در آن نه سروری برای توقیف وجود دارد و نه حسابی برای مسدودسازی از تهران. هر اقدام نظارتی نتیجهای معکوس دارد: ایرانیها در پنهانکاری دیجیتال ماهرتر میشوند.
با هر مسدودی، پلتفرمی تازه ظاهر میشود؛ با هر در بسته، در دیگری در وب تاریک باز میشود. حکومت گمان میکند میتواند کد را با مشت آهنین بگیرد، در حالی که نسل جدید، ممنوعیت را به مهارت بقا تبدیل کرده است.
نتیجه آن است که اقتصادی موازی بدون مجوز رشد میکند و نسلی از سرمایهگذاران دیجیتال شکل میگیرد که نه به بانکها اعتماد دارند و نه به دولت، بلکه به الگوریتمی که بدون اجازه کسی کار میکند.
مطالعه بيشتر : عروسی دختر شمخانی با عکسها… اسرار که رسانهها جرأت نکردند فاش کنند!
نسلی بیهراس و مالی بیمرز
نسلی که در دوران تورم، فیلترینگ و محدودیتها بزرگ شده، در BNB و Crypto فضایی واقعی برای آزادی یافته است. نیازی به مجوز، واسطه یا نظام بانکی نیست که تصمیم بگیرد چه کسی شایسته مالکیت است.
جوانان ایرانی شبها معامله میکنند، روزها از رمزارزها سود میبرند و داراییهایشان را به توکنهایی تبدیل میکنند که قابل مصادره نیستند. برای آنان، کد جای بانک را گرفته و کیف دیجیتال جای دولت را.
حکومت تلاش میکند مردم را بترساند و رمزارز را «تهدیدی برای امنیت مالی» معرفی کند، اما واقعیت این است که خطر واقعی از نسلی میآید که دیگر به ساختارهای قدیمی ایمان ندارد. در کشوری که تقریباً همه چیز ممنوع است، آزادی در غیرمنتظرهترین جا پیدا شد: در دل معادلات رمزنگاریشده بلاکچین








