حکم اعدام شریفه محمدی، فعال کارگری، موجی از خشم برانگیخته است؛ چراکه دیوان عالی کشور با وجود ایرادات حقوقی جدی، این حکم را تأیید کرد.
نادیده گرفتن ایرادات حقوقی در پرونده شریفه محمدی
تصمیم دیوان عالی کشور مبنی بر تأیید حکم اعدام شریفه محمدی شوکی بزرگ بود، بهویژه آنکه همین دادگاه پیشتر حکم را به دلیل نبود ادله کافی درباره ارتباط او با فعالیت مسلحانه یا عضویت واقعی در گروهی سیاسی، نقض کرده بود.
وکیل او، امیر رئیسیان، توضیح داد که رأی اخیر بار دیگر صرفاً بر اساس “نظریه ضابط” صادر شده و هیچ مدرک تازهای ارائه نشده است؛ مسئلهای که پرسشهای جدی درباره بیطرفی قوه قضاییه و سلامت روند دادرسی ایجاد میکند. این وضعیت نشان میدهد که نظام قضایی ایران با سهولت از اتهام «بغی» برای صدور حکم اعدام علیه مخالفان و فعالان استفاده میکند.
حکم اعدام و اتهامات ساختگی علیه فعال کارگری
اتهامات علیه شریفه محمدی به عضویت او در بیش از ده سال پیش در “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری” بازمیگردد؛ نهادی که فعالیت رسمی و علنی داشت و اساساً با فعالیت زیرزمینی مخالف بود.
با این حال، دستگاه قضایی تلاش کرد او را به حزب “کومله” مرتبط کند و با نسبت دادن عضویت در “گروه باغی”، پرونده را سنگینتر جلوه دهد؛ اتهامی که شریفه قاطعانه رد کرده است. او در نامههایی از زندان، به بازجوییهای همراه با شکنجه و فشار برای اعترافات اجباری اشاره کرده است. روایتهای او با شهادتهای بسیاری از فعالان ایرانی که شرایط مشابهی را تجربه کردهاند، همخوانی دارد.
واکنشهای حقوق بشری و بینالمللی به اعدام شریفه محمدی
اصرار حکومت بر اجرای حکم اعدام شریفه محمدی، موجی از انتقادهای بینالمللی را در پی داشت. سازمانهای حقوق بشری این حکم را «اعدام سیاسی در پوشش قانون» توصیف کردند.
فعالان در داخل ایران نیز تأکید کردند که این پرونده چیزی جز پیامی ترسآفرین برای کارگران و معترضان نیست تا از هرگونه فعالیت اعتراضی خودداری کنند.
این تحولات در شرایطی رخ میدهد که سرکوب سیستماتیک جنبشهای کارگری و مدنی در ایران رو به افزایش است. کارشناسان معتقدند این اقدام نه تنها مشروعیت نظام را زیر سؤال میبرد، بلکه انزوای بینالمللی جمهوری اسلامی را تشدید خواهد کرد.
مطالعه بيشتر : جام باشگاههای جهان فیفا: الهلال مقابل فلومیننزه؛ و چلسی برابر پالمیراس در شبی که فوتبال جهان میلرزد!
نامه شریفه محمدی از زندان
شریفه محمدی در یکی از نامههایش از داخل زندان، پسر خردسالش را خطاب قرار داد و از لحظه شنیدن حکم اعدام نوشت؛ لحظهای آمیخته با شوک و اشک که نتوانست امید را از او بگیرد. او تأکید کرد که با وجود شکنجهها و فشارها برای اعتراف به جرایمی که مرتکب نشده، همچنان به زندگی و امید باور دارد.
کلمات او بُعدی انسانی به این پرونده بخشید و آن را از یک موضوع حقوقی به نمادی از رنج هزاران ایرانی بدل کرد که قربانی محاکمات ناعادلانه و بیتوجهی جامعه جهانی شدهاند.
«باید زندگی کرد و امیدوار ماند، حتی اگر بخواهند رؤیاهای ما را بکشند» – شریفه محمدی