در اتفاقی غیرمنتظره، گسترش بازی لاپوپو در ایران به فروشی بیش از یک میلیون قطعه رسید و این اسباببازی ساده را به پدیدهای اجتماعی و اقتصادی بدل کرد.
گسترش بازی لاپوپو در ایران و موج هیجان عمومی
از لحظهای که وارد بازار شد، گسترش بازی لاپوپو در ایران طوفانی بیسابقه میان کودکان و بزرگسالان به پا کرد. رنگهای شاد و طراحی سادهاش باعث شده به اعتیادی روزانه تبدیل شود، تا جایی که برخی مدارس مجبور شدند ورود آن به کلاسها را ممنوع کنند.
نکته جالب اینجاست که تب این بازی فقط کودکان را درگیر نکرده؛ جوانان و حتی والدین هم در کنار فرزندانشان سرگرم آن شدهاند. برخی ناظران این پدیده را با “فیجت اسپینر” مقایسه میکنند، اما سرعت فراگیر شدن لاپوپو در ایران بسیار شگفتآور است.
چگونه گسترش بازی لاپوپو در ایران بازار داخلی را تکان داد؟
در بحبوحه بحران اقتصادی و فشار تحریمها، گسترش بازی لاپوپو در ایران فرصتی تازه برای بازاریان و تولیدکنندگان داخلی ایجاد کرد. هرچند این بازی در ابتدا وارداتی بود، اما کارگاهها و کارخانههای کوچک خیلی زود نسخههای ارزانتری از آن را روانه بازار کردند.
فروشگاههای اینترنتی هم از رکوردشکنی خبر دادهاند؛ برخی آن را “پرفروشترین کالا” در سالهای اخیر میدانند. کارشناسان اقتصادی معتقدند این روند نشان میدهد جامعه ایران چقدر به محصولات سرگرمی و ساده برای به حرکت درآوردن چرخ بازار نیاز دارد.
از بازار تا شبکههای اجتماعی: لاپوپو تبدیل به موج فرهنگی شد
گسترش بازی لاپوپو در ایران تنها به خانهها و مغازهها محدود نماند. شبکههای اجتماعی پر شد از ویدئوها و عکسهایی که کاربران تجربیاتشان با این بازی را به اشتراک میگذارند. هزاران ویدئوی کوتاه در اینستاگرام و تیکتاک به محبوبیت بیشتر آن دامن زده است.
حتی در کافهها و پارکها نیز صحنههای بازی با لاپوپو به امری عادی بدل شده. بسیاری آن را “زبان مشترک” تازهای میان ایرانیان میدانند؛ زبانی که فارغ از سیاست و مشکلات روزمره، مردم را به هم نزدیک کرده است.
مطالعه بيشتر :کالابرگ الکترونیکی در مرحله چهارم: حمایت جنجالی دولت
جمعبندی
بیش از یک میلیون قطعه در عرض چند هفته فروخته شد و تقاضا همچنان رو به افزایش است. واقعیت این است که گسترش بازی لاپوپو در ایران دیگر یک سرگرمی ساده نیست؛ بلکه آینهای از جامعه است: جستوجوی لذت، فرار از واقعیت و اشتیاق به یک پدیده جمعی.
شاید لاپوپو مانند بسیاری از اسباببازیهای دیگر بهزودی فراموش شود، یا شاید برای سالها در ذهن نسل امروز باقی بماند. اما بیشک آنچه اکنون شاهدش هستیم، جنون جمعی است که نمیتوان نادیده گرفت