در روزهایی که جامعه ایران بیش از هر زمان دیگری با مطالبهگری زنان و جوانان برای آزادیهای فردی روبهروست، برخوردهای امنیتی و اقدامات پلیسی در قبال «حجاب اختیاری» بار دیگر به صدر اخبار بازگشتهاند. توقیف خودرو در تهران به بهانه بدحجابی سرنشینان، نمونهای از تلاش ساختارهای حکومتی برای اعمال کنترل از طریق ابزارهای نظارتی و تهدیدآمیز است؛ اقدامی که نهتنها واکنشی آشکار به نافرمانی مدنی زنان ایرانی است، بلکه نقضی جدی بر حقوق اولیه انسانی و کرامت شهروندی به شمار میآید.
دوربینهایی برای سرکوب، نه امنیت
پلیس راهور با استفاده از دوربینهای ترافیکی، وارد فاز جدیدی از نظارت امنیتی شده است؛ دوربینهایی که در ظاهر برای کنترل تخلفات رانندگی نصب شدهاند، اکنون به ابزاری برای شناسایی و سرکوب رفتارهای مدنی تبدیل شدهاند. در تازهترین مورد، خودرویی به دلیل «بدحجابی» سرنشینان بدون هشدار قبلی توقیف شد؛ اقدامی که افکار عمومی را نسبت به گسترش «نظارت سایبری» در زندگی خصوصی شهروندان نگران کرده است.
حجاب اجباری؛ ابزار کنترل اجتماعی یا پوشش برای بحرانهای ساختاری؟
در حالی که بخش بزرگی از جامعه بهویژه زنان و نسل جوان، سالهاست با تحمیل قانون حجاب مخالفاند، حکومت همچنان از آن بهعنوان ابزاری برای حفظ ظاهر ایدئولوژیک خود بهره میگیرد. برخورد با حجاب اختیاری، اغلب نه از سر دغدغه فرهنگی، بلکه برای پوشاندن بحرانهای عمیق اقتصادی، سیاسی و مدیریتی صورت میگیرد. هرچه اعتراضات عمومی گسترش مییابد، فشارها بر آزادیهای فردی نیز بیشتر میشود.
ضیاء نبوی؛ از زندان تا درگاه دانشگاه: روایت امید و مقاومت
زنان، خط مقدم مبارزه برای کرامت و آزادی
زنان ایرانی سالهاست در برابر قوانین تبعیضآمیز، از جمله حجاب اجباری، ایستادهاند. توقیف خودروها، ارسال پیامکهای تهدیدآمیز و اعمال محدودیتهای اجتماعی، نهتنها آنان را مرعوب نکرده، بلکه به گسترش نافرمانی مدنی منجر شده است. زنان امروز، دیگر نه صرفاً برای برداشتن روسری، بلکه برای بازپسگیری حق انتخاب، کرامت انسانی و سهم خود از آزادی میجنگند. آنچه امروز در خیابانها، خودروها و دانشگاهها رخ میدهد، فریاد رسای نسل جدیدی است که به کمتر از برابری و احترام بسنده نخواهد کرد.