اعتصاب غذای زندانیان در واحد ۲ زندان قزلحصار وارد سومین روز خود شده است؛ سکوتی سنگین بر دیوارهای قزلحصار سایه انداخته و نشانههای بحران آشکار شدهاند.
فریاد خاموش در پشت دیوارهای قزلحصار
اعتصاب غذای زندانیان واحد ۲ زندان قزلحصار، که از سه روز پیش آغاز شده، حالا به یکی از تلخترین نشانههای وضعیت انسانی در زندانهای ایران بدل شده است. گزارشها حاکی از آن است که یکی از زندانیان به دلیل ضعف شدید جسمانی از سلول خارج و به مکان دیگری منتقل شده است.
در حالی که مسئولان سکوت پیشه کردهاند، دیوارهای قزلحصار هر روز شاهد مقاومت افرادی هستند که برای ابتداییترین حقوق انسانی خود دست به اعتصاب زدهاند. این اعتصاب تنها یک اعتراض به شرایط نامناسب نیست؛ بلکه فریادی است علیه ساختاری که کرامت انسانی را نادیده میگیرد.
انفرادی، ابزار خاموشی
براساس گزارشهای دریافتی، مأموران برای درهم شکستن اعتصاب، تعدادی از زندانیان از جمله احمد اسحاقزهی، احمد کوشکی، علی احمد زاهدای، محمد نعمتی، مهدی یوسفی، احمد صادقنیا، زرعلی، میثم جالینوس، هادی نقدی و مهدی عینالعینالهی را به سلول انفرادی منتقل کردهاند.
انتقال به انفرادی یکی از روشهای رایج در مواجهه با اعتراضات زندانیان در قزلحصار است. اما این بار، ظاهراً تأثیری بر اراده معترضان نداشته است. آنان با وجود فشارها، همچنان بر خواستههای خود پافشاری میکنند. دیوارهای قزلحصار، اگرچه بلند و خاموشاند، اما پژواک صدایی شدهاند که خواستار شنیده شدن است.
مطالعه بيشتر : افشای خطرناک: ایران اسناد مالکیت جزایر سهگانه را از دست داد!
بازتاب جهانی و مسئولیت نادیدهگرفتهشده
در سالهای اخیر، گزارشهای متعددی از نقض حقوق بشر در زندانهای ایران منتشر شده، اما واکنش رسمی همچنان انکار و سکوت بوده است. نهادهای بینالمللی بارها خواستار بررسی شرایط بازداشتگاهها و رفتار با زندانیان سیاسی شدهاند، اما نتیجه ملموسی حاصل نشده است.
اعتصاب اخیر در قزلحصار میتواند نقطه عطفی باشد؛ زیرا نگاه افکار عمومی جهانی را بار دیگر به درون این زندان معطوف کرده است. دیوارهای قزلحصار دیگر نمیتوانند همهچیز را پنهان کنند. تصاویر، گزارشها و روایتهایی که از درون این دیوارها بیرون میآیند، نشان میدهند که صدای عدالت را نمیتوان خاموش کرد.
درون دیوارهای قزلحصار، نبردی خاموش میان اراده و سرکوب جریان دارد. زندانیانی که جان خود را در کف دست گرفتهاند، در واقع از کرامت انسانی سخن میگویند. اگر گوش شنوایی باشد، شاید این دیوارها روزی فرو بریزند—نه با انفجار، بلکه با حقیقت