وضعیت مسکن در ایران به یکی از بزرگترین بحرانهای اجتماعی تبدیل شده است. آموزگاران ایران، که با حقوقهای ناچیز خود دست و پنجه نرم میکنند، در شرایطی قرار دارند که حتی اگر تمام درآمد ماهانه خود را پسانداز کنند، پس از حدود ۶۰ سال میتوانند یک واحد آپارتمان کوچک خریداری کنند. این وضعیت نشاندهنده ناکامیهای دولت در برنامهریزی برای تأمین مسکن و کمک به اقشار کمدرآمد است.
ناکامیهای پروژههای مسکنسازی دولتی
پروژههای مسکنسازی دولتی از جمله «مسکن مهر» و «نهضت ملی مسکن» به اهداف خود نرسیدهاند. در حالی که قرار بود سالانه یک میلیون واحد مسکونی ساخته شود، اما بهنظر میرسد حتی تعداد پروژههای در حال اجرا به یک میلیون واحد نیز نرسیده است. این در حالیست که بسیاری از پروژههای «مسکن مهر» هنوز نیمهکاره مانده و امکانات اولیه آنها ساخته نشده است.
وامهای مسکن و مشکلات معیشتی
وامهای مسکن نیز برای بسیاری از متقاضیان در دسترس نیست. از یک سو، تعداد وامهای تصویبشده به متقاضیان داده نشده و از سوی دیگر، ارقام این وامها با قیمت خانه در شهرهای مختلف همخوانی ندارد. اقساط سنگین این وامها به همراه درآمدهای ناچیز مردم، بار مالی سنگینی بر دوش خانوارها میگذارد و بسیاری از خانوارهای حداقلبگیر را از دسترسی به مسکن محروم میکند.
تأثیر تورم و افزایش قیمتها
با افزایش قیمت مصالح ساختمانی و تورم فزاینده، خرید مسکن برای اقشار کمدرآمد به آرزویی محال تبدیل شده است. همچنین، با توجه به اثر مستقیم افزایش قیمت مسکن بر بازار اجاره، مشخص نیست که این اقشار چگونه قرار است هزینههای افزایشیافته اجارهبها را پرداخت کنند. در این شرایط، حق مسکن که طبق قوانین کار جمهوری اسلامی باید به کارگران پرداخت شود، بهندرت به دست آنها میرسد و در واقع بار دیگری بر دوش کارکنان میافکند.
در نهایت، بحران مسکن نه تنها نیاز اولیه مردم را برآورده نمیکند، بلکه زندگی میلیونها نفر را به چالش کشیده و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی عمیقی به همراه دارد.