کمبود گاز و برق در ایران به‌عنوان یکی از چالش‌های جدی این کشور در سال‌های اخیر شناخته شده است. این بحران نه‌تنها ناشی از عواملی نظیر سوء مدیریت و فساد گسترده است، بلکه به تحریم‌های بین‌المللی و تغییرات سیاسی نیز مرتبط می‌شود.

سوء مدیریت و فساد

ایران روزانه حدود ۸۰۰ تا ۸۵۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی تولید می‌کند، اما این میزان تولید از سال ۲۰۱۲ به دلیل سوء مدیریت ساختاری و فساد راکد مانده است. ناکارآمدی‌ها و سوزاندن بیهوده گاز به‌همراه ضایعات انتقال، که حدود ۱۰ تا ۱۳ درصد مصرف را تشکیل می‌دهد، مشکلات را تشدید کرده است. این وضعیت به استهلاک زیرساخت‌های قدیمی و عدم سرمایه‌گذاری‌های لازم منجر شده است.

تاثیرات سیاسی و اقتصادی

بازگشت احتمالی سیاست فشار حداکثری و افزایش استخراج غیرقانونی رمزارزها به‌عنوان یک منبع درآمد برای رژیم، فشار بیشتری به شبکه برق وارد کرده است. این فعالیت‌ها که روزانه حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ مگاوات برق مصرف می‌کنند، باعث قطع گسترده برق و تعطیلی نیروگاه‌ها شده‌اند. همچنین، با افزایش هزینه‌های عملیاتی و کاهش تولید صنعتی، اقتصاد کشور روزانه حدود ۵.۵ تا ۸ میلیون دلار زیان می‌بیند.

نارضایتی عمومی و خطرات امنیتی

نارضایتی عمومی به‌دلیل کمبود انرژی و افزایش فشارهای اقتصادی در حال افزایش است. اقدامات رژیم نظیر تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها و کاهش ساعات کاری به‌منظور صرفه‌جویی در انرژی، نتوانسته است به مشکلات ساختاری پاسخ دهد. در نتیجه، خشم عمومی و احتمال افزایش اعتراضات، تهدیدی جدی برای رژیم به شمار می‌رود.

بحران انرژی در ایران نه‌تنها بازتابی از شکست‌های پی‌درپی رژیم است، بلکه می‌تواند به‌عنوان زمینه‌ساز یک خیزش جدید اعتراضی در آینده نزدیک تلقی شود. با توجه به فشارهای اقتصادی و نارضایتی عمومی، رژیم ممکن است با چالش‌های جدی‌تری روبرو شود که به بی‌ثباتی بیشتر کشور منجر خواهد شد.

بحران کمبود گاز و برق در ایران نه تنها نتیجه‌ای از سوء مدیریت و فساد است، بلکه نشان‌دهندهٔ ناتوانی رژیم در پاسخ‌گویی به نیازهای بنیادی مردم و بهبود زیرساخت‌های حیاتی کشور می‌باشد. با توجه به تداوم این مشکلات و احتمال افزایش فشارهای اقتصادی، به نظر می‌رسد که شرایط به‌زودی به نقطه‌ای بحرانی برسد که نه‌تنها ثبات رژیم را تهدید کند، بلکه امنیت ملی و اجتماعی کشور را نیز به خطر اندازد. این وضعیت، نیاز به بازنگری جدی در سیاست‌ها و مدیریت منابع انرژی را به وضوح نشان می‌دهد و هشداردهنده‌ای برای هرگونه تغییرات آتی در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران است.

Exit mobile version